شاید کوتاه بودن یک داستان برای یک رمان خون خیلی جذاب نباشه اما وقتی نویسندهی کتاب بلد باشه بنویسه، تو چند صفحه میتونه، تو رو دور این شهر بگردونه، چشمهات رو خیس نگاهش بکنه، زمینت بزنه و دوباره بلندت کنه. خیلی برام سخت بود که باور کنم یک نویسنده بتونه با داستانهای خودش کامم رو تلخ بکنه و اشک رو از چشمانم بیرون بکشه اما موهبتی است که به نویسندهی این سیاهیها شده و نوشتهها به حب اهل بیت گره خورده. از دنیاهای مختلفی نوشته، کوتاه کوتاه و آرام، ذره ذره و جرعه جرعه.
خیلی دوست دارم یه متن بلند در مورد این نویسنده و پدرش بنویسم، اما هنوزم باید از نوشتههاشون بخونم ولی مطمئنا دیر نیست .
کتاب: ستارههایی که خیلی دور نیستند
نویسنده : سیدعلی شجاعی
ناشر: نیستان
خوانده شده در سوم خردادماه ۱۳۹۸
ویژگیها: داستانهای کوتاه، فن نویسندگی عالی، گاها تلخ گاها اشکآلود، در کل عالی.
خیلی ,رو ,کتاب ,نویسنده ,یک ,کوتاه ,که خیلی ,خیلی دور ,دور نیستند ,ستارههایی که ,کتاب ستارههایی
درباره این سایت